انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)

ساخت وبلاگ
چند وقت پیش یکی از کتاب های مورد علاقه بابا را مطالعه میکردم، اسم کتاب را به یاد ندارم. یک حرف هایی درمورد کمال طلبی و کمال گرایی بود، از آن کتاب هایی که در روزهای عادی نمیتوانم بخوانم، در واقع بی دلیل نمیخوانمشان پس آن زمان هم لابد درگیر موضوع یا هدفی بودم که رفتم سراغش، حین مطالعه یاد یک پست و نظرم در آن پست افتادم ولی امان از حافظه ضعیف، دیشب که در تب و تاب امکانات جدید بیان بودم چشمم خورد به ن انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : کمال,تکامل, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 176 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 3:37

خاله, شخصیت زیاد ملموسی نیست برام. تصاویر محو ازش در خاطرم هست آن هم برمیگردد به کودکی ام. یک زن لاغر بلند قد و بیش از حد زیبا با دماغی کوچک, صورتی سفید و کشیده, موهای مشکی و لخت و فکر کنم چشمان عسلی. هیچ وقت رابطه مادرم رو با اون نتونستم خواهرانه تصور کنم, هم صحبت مادرم در شب نشینی های سالی یک بار عروس های او بود. اگر مهربان تر بود میتونستم طمع مادربزرگ نداشته رو بچشم. خیلی سال است ندیدمش ولی هما انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : خاله,انتخاب,ابوالفضل, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 160 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 3:37

نگاهش رو میبینی اصلا خودِخودته. آدمیزاد هم اینقدر شبیه آخه؟؟!! یکم پا به سن بزاری خودِخودشی. این یکی دیگه عالمه, میدونم که فیلم "ورود آقایان ممنون" و "پرده نشین" و شخصیت این خانم تو فیلم رو وجه شباهت قرار دادن تو ذهنشون, آی زنداداش شیطون به این میگن: مَتَلَک. + نمیفهمم یه آدم چطور میتونه تو یه لحظه شبیه هشت چهره متفاوت باشه؟؟ * از اظهار نظرهایی مثل: "واااای چقدر لاغر شدی, شدی پوست و استخوون" . انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : صدبار,گفتم,شبیه,خودمم, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 184 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 22:38

منتظرم اذان صبح بشه، آرامش میده بهم. 


انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : اذان,میگویند, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 184 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 7:36

وقتی بار اول دیدم، پوکرفیس طور زل زدم به مانیتور و گفتم: بیان اینقد داغونه که رتبه 33 برترینش منم؟؟ :||


+ عید غدیر مبارک :)

انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : بعدا,متوجه,معیار,اونی,مدنظرم,نبوده, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 184 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 2:06

حس میکنم قابلیت جدید بیان رو زیاد دوست ندارم. :|

انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : آروم,آروم,عادت,میکنم, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 163 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 2:06

همه میدونن که خیلی اتفاقی رفتم مهندسی پزشکی, این از این. دانشگاه زیاد چیز شاخی نبود برام, فرزند آخر خونواده هم هستم تجربیاتی هم از برادرا و خواهر بزرگترم کسب کرده بودم. اولین و مهم ترین اتفاقی که افتاد برمیگردد به روز ثبت نام, خیلی خودجوش موقع پیاده شدن از ماشین تنها چادری که داشتم و موقع مسجد رفتن سرم میکردم رو سرم کردم. اولین واکنش پدرم خنده از ته دل بود و گفتن این جمله: بو نمندی؟؟(این چیه؟؟) ت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : میتونید,پارت,پارت,بخونید, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 166 تاريخ : دوشنبه 20 شهريور 1396 ساعت: 3:36

خانواده مادری من اعتقادی به ایما و اشاره ندارند، شما فکر کنید مهمان داریم و یه چیزی کم داریم، آروم از تو آشپزخونه به مادر اشاره میکنیم که بیاید چاره ای بیاندیشد، در نود درصد مواقع تلاش ما بیهوده است، مهمان متوجه میشود ولی مادر نه. در خوشبینانه ترین حالت اگر هم متوجه شود ریلکس میگوید: جانم عزیزم کاری داری؟؟ اگر کمی خسته باشد با این لحن روبه رو خواهیم شد: خب حرفت رو بگو چرا چشم و ابرو می آیی؟؟ مادر انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : لبخند,اِزای,آبروی,فامیل,ارزید, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 184 تاريخ : يکشنبه 19 شهريور 1396 ساعت: 13:45

دلم تنگ شد، دلم برای روزا و شبای بلاگفایی تنگ شد، زمان هایی با پنج شش دنبال کننده  که نه با پنج شش تا دوست. پست هایی با عنوان و محتوای: سرم بدجور درد میکنه. یادش بخیر میشد آغاز بحث، پرسیدن چرا؟؟ کجا بودی مگه؟؟ میشد توضیح آمار خط به خط کارهای روزانه امون. گفتن: من برم شام بیام، باشیدا. همه اش یه لبخند خوشگل و بزرگ مینشونه روی لب های کوچیکم. بنظرم یا وبلاگ نویس نشیم یا اگه قبول کردیم که باشیم، راحت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9dinky282 بازدید : 174 تاريخ : جمعه 17 شهريور 1396 ساعت: 2:06

گودبای پارتی حالا هیچی عادیه، جشن طلاق هم بره تو عنبیه جفتتون، این گودبای پامپرس رو دقیقا کجای دلت جا دادی؟؟ دستشویی بچه اینقدر مهمه بوده که یه ایل آدم سیبیل کلفت رو دور هم جمع کردی برا بچه ات آرزو کنن: همیشه دستشویی رفتن راحتی داشته باشی. یا مثلا بگن: وای عجیجم توالت رفتنت مبارک و میمون، واقعا چی میخای بگی؟؟؟

روم نشد عکس کیک بی ادبیشون رو بذارم.

انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : خودکشی,اسلام,گناهه, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 192 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 1:15

آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9dinky282 بازدید : 180 تاريخ : يکشنبه 12 شهريور 1396 ساعت: 22:51

کسی که با صدای آرامش، ناخواسته می‌تواند ده‌ها آدم را مطیع خود کند. بانویی آرام و ذاتاً باکیاست، مدیر و مدبر. کم پیش می‌آید شخصی برایم تا حدی جذاب باشد که بخواهم کندوکاوش کنم و در موردش بیشتر بدانم. پروین پناهی، کسی است که این حس را در وجودم تجلی بخشید. با دیدن عکس کتاب «روباه مهربان» که روی جلدش نوشته بود «نویسنده؛ پروین پناهی»، فهمیدم احساسم به من دروغ نمی‌گوید. در این دوماه، هرچه از خانم پناهی د انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : پروین,پناهی, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 179 تاريخ : يکشنبه 12 شهريور 1396 ساعت: 22:51

خنده دار نیست آقاگل پیرمرد، با این سن و هیکل از سلمانی میترسه؟؟ آخ آخ هرازگاهی پست هایی میخونم که انگار یه مامان بزرگ مهربونی نشسته رو صندلی گهواره ایش و برا نوه اش حرف میزنه، ولی همین ها میتونه پست حریر فسقلی* یا فرشته آروم باشه. . . . خیلی جالب میشد از روز اول وبلاگ نویسی نه سنم رو میگفتم، نه صدا و نه عکسی از خودم منتشر میکردم. خیلی یهویی و اتفاقی پستی مینوشتم با این عنوان: به نظر شما چند سالمه؟ انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : ابهام,زمانی, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 171 تاريخ : يکشنبه 12 شهريور 1396 ساعت: 22:51

به گفته خودش فقط یه شوخی بود, ولی برای یکی مثل من دلیلِ تامل. ثبات یک صفت در آدمی آن هم بصورت قطعی و همیشگی بنظرم خیلی کم پیش میاید, رفتار ما از قبل تعیین شده یا یک قانون نیست, تحت تاثیر محیط و شرایط و خیلی عوامل دیگر احتمال تغییر دارد. پس لزوما نمیشه گفت: فلانی ذاتا عصبی است, دیگری گیج و یا هر صفات دیگر ولی این وسط برخی عادت ها یا واکنش ها و حس ها هستند که تا حدودی همیشگی ان و امکان بالا و پایین انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9dinky282 بازدید : 190 تاريخ : يکشنبه 12 شهريور 1396 ساعت: 22:51

اصلا وقت گوشی شکستن نبود اصلا. هیچ وقت گوشی برا من فقط وسیله ارتباطی نبوده تو هر سوراخ و سنبه اش کلی یادداشت, رمز,عکس و حرف با خودم دارم. حالا اونچه در تلگرام هست که سرجاشه رو گوشی دیگه نصب میکنم. رم هم که هست. موند اونچه تو حافظه گوشی بود.  یه بار هم سال 92 گوشیم با تمام محتوییاتش پوکید. :( *کرم شب تاب اسم گوشیم بود. + دو دقیقه رم گوشی رو انداختم رو گوشی خواهر جان یه چیزی وردارم و آنچه مشاهده ک انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : کِرم,تابم,مُرد, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1396 ساعت: 10:14

آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : پیدایم, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 186 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1396 ساعت: 10:14

برا یکی مثلِ من که اطرافیانش فراموش کردن اسم دختر عموش رو از عادی ترین خصوصیاتش میدونن, فراموش نکردن معمول ترین مکالمه یا نگه داشتن هرچیزی یعنی "جالب بودن, دوست داشتن, خاطره, آرامش" و همه این حس های خوب فقط برا دلِ خودمه و بس.



انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : عنوان,نمونه, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 178 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1396 ساعت: 10:14

آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : پنجشنبه,نرگس,دوست,داشتنی, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 182 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 2:27

اوایل روزهای جا خشک کردنم در بیان پستی با عنوان اولین ها نوشتم, طبق معمول یک پست معمولی بود. دقیقا طعم حس مبهم یا شاید هم حس قریبی که در دل من بود را مخاطب های اندک آن روزها هم با خواندن پست چشیدند, تا جایی که تاثیرش منجر به شروع چالش وبلاگی از جانب علی آقای گوهری شد. الان که فکر میکنم آخرین ها را هیجان انگیزتر از اولین ها می دانم, هردو به یادماندنی اند و جذاب اما آخرین یک چیز دیگر است. اولین تکلی انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : آخرین, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 188 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 2:27

خواهر: با مانتو سبزم روسری سر کنم یا شال؟؟ من: روسری سه گوش خواهر: آها این شاله باهاش خوب میشه. من: :|| خواهر: بنظرت با لباسام چه کفشی بپوشم؟؟ من: اون قهوه ای چرم بدون پاشنه. خواهر: آها اون مشکی پاشنه پنج سانتی عالی میشه. من: :|| خواهر: فردا با چه تیپی برم پیش دوستم خوبه؟؟ من: اسپرت، راحت هم هست. خواهر: نه رسمی میپوشم. من: :||| بروو گم شووو دیگه ام از من نظر نپرس. دوست داری الکی آزارم بدی؟؟ وقتی خ انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : نمیدونم,مشکل,کجاست, نویسنده : 9dinky282 بازدید : 170 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 2:27